اَین عمار!!!درجستجوی عمار...عاشقان شهادت،فداییان ولایت
|
حضرت آیتالله خامنهای با نامگذاری سال ۱۴۰۰ به سال «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها»، رفعِ «موانع تولید» را زمینهساز «جهش تولید» دانستند و تأکید کردند که تحقق این موضوع، منافع و دستاوردهای مهمی را برای اقتصاد ملی و معیشت مردم خواهد داشت.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای: مسئلهی اقتصاد کشور را به رفع تحریم گره نزنند. مسئله اقتصاد کشور را به رفع تحریم گره نزنند. در این سه چهار سال اخیر مدام گفتیم تحریم [اگر] برداشته بشود, مثلاً فرض کنید این جوری میشود... این «اگر اگرها» اقتصاد را معطّل و سردرگم نگه میدارد و این ضرر بزرگی است. «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» حضرت آیتالله العظمی خامنهای در سخنرانی نوروزی از رهاکردن فضای مجازی گلایه و بر مدیریت آن تأکید کردند. در پی این بیانات برخی از مهمترین توصیهها و تذکرات رهبرانقلاب درباره مسائل حکمرانی و مدیریت فضای مجازی بازخوانی میشود. «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» نگاهی گذرا به نقش دشمن در فتنهی ۸۸کودتای رنگی ناموفق
«فتنهی ۸۸» از نگاه رهبر انقلاب اسلامی حادثهای بود که کشور را تا «لب پرتگاه جنگ داخلی» پیش برد؛ فتنهای که دشمن در آن امیدوار به «براندازیِ نظام اسلامی» شده بود و در نهایت با «بصیرت ملت» ناکام ماند.
این کارهایی که در سال ۸۸ کردند، از ابتکارات جدید بود که ابتکار آمریکاییها بود... انقلاب رنگی بود؛ درواقع کودتای رنگی، یک کودتای رنگی ناموفّق. هدفهایی که آنها دنبال میکردند... این بود که اگر براندازی نظام جمهوری اسلامی تحقّق پیدا نکند، انقلاب را استحاله کنند؛ یعنی صورت انقلاب باقی بماند، امّا باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. در این زمینه خیلی تلاش کردند؛ که آخرین نمایشنامهی آنها که روی صحنه آمد، همین فتنهی ۸۸ بود. من در همین فتنهی ۸۸ به بعضی دوستان، قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حدّاقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامهریزی وجود داشت. از بعد از رحلت امام برنامهریزی وجود داشت؛ اثر آن برنامهریزی در سال ۷۸ ظاهر شد... [قضایای سال ۸۸] یک تجدید حیاتی بود برای آن برنامهریزیها. البتّه سعی کردند با ملاحظهی وقت و جوانب گوناگون، این کار را انجام دهند. هم در سال ۷۸، هم در سال ۸۸ -با فاصلهی ده سال- نقشه و توطئهی دشمن یک جور بود. در هر دو مورد سعیشان این بود که بتوانند ثبات سیاسی را در کشور به هم بزنند؛ سعیشان این بود که تلاطم ایجاد کنند؛ این آرامش عمومی را، این ثبات را از این ملّت بگیرند. جنگ امنیّتی ـ سیاسی [آمریکاییها]، سال ۸۸ و حوادث سال ۸۸ بود. برای آن حوادث سالها زحمت کشیده بودند. یک رفراندوم چهل میلیونی به نفع نظام جمهوری اسلامی و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همین بود که دشمن را عصبانی کرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بین ببرند. این وحدت کلمه، خاری در چشم دشمنان است. سعیشان این است که وحدت کلمهی ملّت را به هم بزنند. به گمان من مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهی بعد از انتخابات [سال۸۸] این بود که بین آحاد ملّت شکاف بیندازند. در فتنهی ۸۸ یکی از این شبکههای اجتماعی -که میتوانست عامل فتنه و فتنهگران قرار بگیرد- احتیاج به تعمیر داشت؛ دولت آمریکا از او خواست تعمیراتش را عقب بیندازد؛ امیدوار بودند که بتوانند با این کارهای رسانهای و شبکهی فِیسبوک و توییتر و امثال اینها، نظام جمهوری اسلامی را براندازند؛ خیالهای احمقانهی خام!. در قضایای سال ۸۸ که دشمن تصوّر میکرد طرّاحی دهسالهی او بر ضدّ جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است، ملّت ایران با قدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بینالمللی زد. فتنهای به وجود آمد، کارهایی شد، تلاشهایی شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهی این اتّحاد و اتّفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملّت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیستودوّم بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. «کسانی که در سال ۸۸ چون رأی نیاوردند، مردم را به خیابانها کشاندند، کار را به زدوخورد کشاندند، برای کشور هزینه درست کردند، دشمن را جری کردند، طمع دشمن را برانگیختند.» چرا که «اگر دشمن در ما احساس ضعف بکند، جَری میشود و شدّت عملش را افزایش خواهد داد.»
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» حضرت آیتالله خامنهای: در زندگی فاطمهی زهرا باید دقیق شد، با نگاهی نو آن زندگی را شناخت، فهمید و به معنای واقعی کلمه آن را الگو قرار داد.
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» پوستر زیبای به زودی می آییم نوشته شده به هفت زبان زنده دنیا. امام خامنه ای:رژیم صهیونیستی 25 سال آینده را نخواهد دید. «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» استاد علی اکبر رائفی پور : محسن جان سلام ! نمیدانم چرا این آخرین عکست برایم #روضه_مصور شده است هرکار میکنم این تصویر از ذهنم بیرون نمی رود... آن دود و آن چادر سفید در پس زمینه عکس ، دلم را به عصر عاشورا و روضه غارت خیمه ها می برد چقدر خنجر این تکفیری بر روی بازوی راستت و آن دستار سرخ و آن چهره کریه اش مرا به یاد شمر می اندازد .... اگر جویای احوالات هم ولایتی هایت باشی عرض کنم وقتی اسیر شدی هیچ کس برایت هشتک FREE_MOHSEN# را ترند نکرد اما تو به دل نگیر راستش را بخواهی اصلا کسی خبر نداشت که تو صد ها کیلومتر آن طرف تر ، داری #برایشان_میجنگی ... همان روز که اسیر شدی در تهران مراسم تحلیف بود ، فدریکاموگرینی هم آمده بود همان که هر وقت تکفیریها در جبهه نبرد در بن بست می افتادند تقاضای مذاکره می کرد و و برایشان زمان می خرید و نجاتشان می داد نمیدانم شاید همان داعشی که پشتت ایستاده و سر از تنت جدا کرد یکی از آنها باشد ! محسن جان باورت نمی شود همان روز که اسیر شدی برخی نمایندگان مجلس دور کعبه موگرینی می چرخیدند باید میدیدی چطور گل از گلش شکفته بود و سعی داشت یک موگرینی کوچک را در دستگاه تلفن همراهش به اسارت در بیاورد تا بعدش بادی به غبغب بیاندازد و به همه بگوید بخدا این عکس را خودم با همین گوشی گرفته ام و اِلا هرچه فکر میکنم دلیل دیگری نمیبینم چون اینترنت پر از عکس های خواهر فدریکا است ! بنده خدا هرچه دست تکان می داد موگرینی نگاهش نمی کرد آن یکی شان بر روی میز به پشت دراز کشیده بود تا خودش هم در عکس سلفی باشد و آن دیگری که لباس پیامبر به تن داشت یک دست به گوشی و با دستی دیگر تسبیح می چرخاند! گفتم سلفی ،شنیده ام داعشی ها پس از دو روز اسارت سر از تنت جدا کردند و با سر بریده ات سلفی گرفتند راستش را بخواهی حالا که گفتم "سر بریده " بگذار اعتراف کنم هیچ چیزی در آخرین عکست به اندازه رگ های ورم کرده گلویت دلم را آتش نزد ! آخر خوش انصاف چرا همه چیز تو شبیه #روضه است، بگوییم پدرت رفت با سَلَفی ها بجنگد تا اینجا عده ای در امنیت با حامیان قاتل پدرت سِلفی بگیرند
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله #شهید_محسن_حججی #سلفی_حقارت «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»با انتشار خبر شهادت مظلومانه شهید مدافع حرم، محسن حججی، فضای مجازی آکنده از عطر خوش بوی رشادت و غیرت این شاگرد مکتب حسین بن علی (ع) شد. پیامهایی که از نقاط مختلف همه تنها یک حرف زدند؛ این عکس یک سلفی عزت است. در پیامی قابل توجه از همین دست، منار صباغ، مجری زن شبکه حزبالله لبنان در صفحه توییتر خود با انتشار تصویر ماندگار لحظاتی پیش از شهادت جانسوز این شهید بزرگوار نشان داد که پیام شهیدان، برای همه جهانیان ماندگار خواهد شد. منار صباغ در صفحه توییتر خود چنین نوشت : همیشه سعی میکردم عاشورا و ماجرای حسین شهید و شمر لعین را تخیل کنم/ امروز دیدم و دیگر تخیل نخواهم کرد. «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»این روزها هر چیزی که از شهید محسن حججی به جا مانده، یادگاری است ارزشمند که در عین ارزندگی، حزن و اندوه را میهمان قلبها میکند؛ آخرین پیامک، آخرین فیلم، آخرین عکس، آخرین حرف و حالا نوبت به آخرین دلنوشته می رسد. قبل از اینکه به سوریه اعزام شود و به دست تروریست های داعش به شهادت برسد، برای خود دلنوشته ای روی تکه کاغذی با قلم شیوایش نوشته بود که در ادامه می توانید متن آن را مشاهده نمایید. برای ولایتانشالله شهادتم صدق گفتارم را گواهی می دهد، شک نکنید و مطمئن باشید، راه ولایت همان راه علی است، رهبر برحق سید علی است. والسلام «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» در حین درگیری مدافعان حرم اهل بیت در سوریه با گروه تروریستیداعش، این گروه تکفیری مدعی شد که یک رزمنده ایرانی را در مرز عراق و سوریه به اسارت گرفته و روز بعد از این ادعا وی را به شهادت رساند و تصاویری جانسور از پیکر بی سر این مدافع حرم را منتشر کرد. نحوه شهادت محسن حججی این شهید والامقام در فضای مجازی و در بین کاربران شبکههای اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت به خصوص آنکه در زمان ادعای اسارت وی از سوی داعش عکسی از شهید حججی در چنگال داعش منتشر شد اما نگاه پرصلابت و مقتدرانه این شهید در زمان اسارتش تحسین همگان را برانگیخت. بسیاری از واکنشهای کاربران به نحوه شهادت شهید حججی و انتشار عکس پیکر بدون سر وی از ارادت این مدافع حرم به امام حسین (ع) و خاندان ایشان اشاره داشت ، عده ای با انتشار پستهای گوناگون نوشتند: "عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است". در میان تصاویر متعددی که از این شهید منتشر شده است یک تصویرسازی زیبا از حسن روح الامین به چشم می خورد، تصویرسازی که نشان میدهد حضرت اباعبدالله در زمان شهادت به استقبال این شهید آمده است. «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»همسر شهید محسن حججی در پیامی در پی شهادت شهید حججی به دست نیروهای تکفیری داعش تأکید کرد: همسرم رفت که بگوید امام خامنهای تنها نیست... . در این پیام آمده است: «همسرم رفت که بگوید امام خامنهای تنها نیست... رفت که بگوید هنوز هم مردان خدایی هستند... اگه کسی خواست اشکی برای همسرم بریزد به اشکش هدف بدهد؛ برای حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) گریه کند. همه زیر لب فقط بگوئید امان از دل زینب(س)... راهش را ادامه بدهید... دعا کنید خدا به من هم صبر بدهد... التماس دعا» «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»چندی پیش گروه تکفیری تروریستی داعش یک رزمنده ایرانی را در مرز سوریه و عراق به اسارت گرفت و روز بعد خبر شهادت مدافع حرم محسن حججی با انتشار تصویری اعلام کرد. شهادت این بزرگ مرد تمامی مردم ایران را متاثر کرد اما نگاه پر صلابتش هنگام اسارت بار این غم را کمتر میکرد چرا که در عین حال دریایی از غرور و افتخار نصیب هموطنانش کرد. در همین راستا صفحه اینستاگرام منتسب به سردار سلیمانی واکنش وی را نسبت به این حادثه تلخ منتشر کرد. صفحه اینستاگرام منتسب به سردار سلیمانی نوشت: "سرلشكر قاسم سليمانی: به حلقوم بریده این شهید [محسن_حججی] عزيز راه اباعبدالله (ع)، سوگند یاد میکنیم که از تعقیب این شجره ملعونه و نابودی این غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام تا آخرین نفرشان از پای نخواهیم نشست. ۹۶/۰۵/۱۹ تصاویری جدید از همسر و فرزند خردسال شهید مدافع حرم، شهید محسن حججی در فضای مجازی منتشر شده است. شهیدی که تصویر نگاه نافذ و بی باکش، لحظاتی قبل از شهادت، یکی از ماندگارترین تصاویر تاریخ را رقم زد. روز گذشته همسر این شهید بزرگوار با ارسال پیامی پر معنا، زیبایی این شهادت جانسوز را بیش از پیش جلوهگر ساخت؛ همسر شهید حججی نوشت: "همسرم رفت که بگوید امام خامنهای تنها نیست... رفت که بگوید هنوز هم مردان خدایی هستند...اگه کسی خواست اشکی برای همسرم بریزد به اشکش هدف بدهد؛ برای حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) گریه کند. همه زیر لب فقط بگوئید امان از دل زینب(س)...راهش را ادامه بدهید...دعا کنید خدا به من هم صبر بدهد.." «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»وحید یامین پور مجری برنامه جهان آرا در صفحه توئیتر خود نسبت به اظهارات اخیر مهدی مهدوی کیا واکنش نشان داد و نوشت:" از حق مهدوی کیا در اظهارر عقیدهی شخصیش باید دفاع کرد، همانطور که از حق حکومت در محروم کردن دو بازیکنی که آرمانهاش رو نادیده گرفتن." گفتنی است؛ مهدوی کیا در پیامی نوشته بود:" لحظاتى كه باعث خوشحالى مردم ايران شديد هيچوقت از ياد نخواهد رفت.به اميد روزى كه سياست دست از سر ورزش بردارد و عمل جاى شعار را بگيرد. اي كاش به فكر زيرساختهاى ورزش، ساختن چند ورزشگاه آبرومند وتوجه به ورزشهاى پايه اين مملكت، از بين بردن فقر، اعتياد، بيكارى و … بوديم نه اتفاقات لبنان و سوريه و عراق و … پاينده باد ايران و ايرانى." «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» چندی پیش گروه تکفیری تروریستی داعش یک رزمنده ایرانی را در مرز سوریه و عراق به اسارت گرفت و روز بعد خبر شهادت مدافع حرم محسن حججی با انتشار تصویری اعلام کرد. شهادت این بزرگ مرد تمامی مردم ایران را متاثر کرد اما نگاه پر صلابتش هنگام اسارت بار این غم را کمتر میکرد چرا که در عین حال دریایی از غرور و افتخار نصیب هموطنانش کرد. این غرور و قهرمانی تنها برای مردم کشورمان نبود بلکه کاربران سوری هم با انتشار کامنت های خود زیر پست هایی که با هشتگ "شهید محسن حججی" منتشر شده است نشان دادند این شهید متعلق به تمام نیروهای مقاومت در سراسر جهان است. «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»این خیمههای سوزان ، شعلههایی که تا آسمان بالا رفتهاند، این اسیر دست بسته، آن جلاد خنجر به دست؛ این نگاه مطمئن و قلب آرام؛ آن چشمهای وحشی و قلب بیرحم! به تقویم که باشد این عکس ، همین 5 روز پیش گرفته شده، جایی روی خاک سوریه... اما به دلمان که رجوع کنیم این عکس انگار یک تکه جدا افتاده از زمان است؛ پیشکشی روشن از 1400 سال پیش. انگار هرکسی که بخواهد قهرمان دستبسته این عکس را بشناسد باید داستان کربلا را یک بار دیگر مرور کند؛ داستان سر بریده و عاشقی. حکایت عشقی که از 1400 سال پیش شروع شده، «سر» میدهد اما هیچوقت «بسر» نمیرسد. حالا کسی نمانده که این عکس را ندیده باشد، کسی نمانده که ماجرای سربریده شهید مدافع حرم محسن حججی را نشنیده باشد؛جوانی که تیرماه 1370 در اصفهان بهدنیا آمد و مردادماه 1396 در سوریه به شهادت رسید. حالا همه جا پر است از قصه رشادت جوانی دهه هفتادی که ایمان و عشق روئینتناش کرده ؛جوانی که آرزویش شهادت بوده. آرزویی که حالا یک طور خاص، یک شکل غریب، رنگ حقیقت گرفته؛ محسن سرش را داده و بال درآورده و پرواز کرده سمت آسمان. ما با « زهرا عباسی» همسر این شهید مدافع حرم، به بهانه شهادت همسرجوانش بهگفتگو نشستهایم. شیرزنی که تمام قد پشت همسرش ایستاده و میگوید:« شهادت محسن افتخارخانواده ماست.» خانم عباسی چطور با شهید حججی آشنا شدید؟اگر ماجرای آشنایی ما را کسی از محسن میپرسید میگفت ما بواسطه شهدا باهم آشناشدیم، حالا من هم همان رامیگویم: ما بواسطه شهدا آشنا شدیم. من در یک نمایشگاه که مربوط به دفاع مقدس و بزرگداشت شهدای این دوران بود کار میکردم، همسرم هم در یک دورهای آنجا با ما همکار شد، همدیگر را دیدیم و به قول محسن، این شهدای دفاع مقدس بودند که واسطه آشنایی ما شدند. چه خصوصیتی در ایشان دیدید که فکر کردید میتواند شریک زندگیتان باشد؟من همیشه از خدا میخواستم که کسی را در مسیر زندگی من بگذارد که حضرت زهرا(س) تائیدش کرده باشد، این آرزوی قلبیام بود و وقتی محسن را دیدم، با تمام وجودم حس کردم که دلش یک جور خاصی با اهل بیت است، حس کردم اگر یک نفر باشد که حضرت زهرا(س) در این دوره و زمانه بخواهد تائیدش کند، همین محسن است، همین طور هم شد حالا میبینم که حضرت زهرا (س) هم ایشان را تایید کرد. چند وقت با همدیگر زیر یک سقف زندگی کردید؟ما 11 آبان 91 عقد کردیم؛ 9 مرداد 93 ازدواج کردیم و زیر یک سقف رفتیم. تنها فرزندمان علی، هم 24 فروردین 95 به دنیا آمد. در این چند روز تصاویر زیادی از همسر شما منتشر شده که نشان میدهد درکار جهادی خیلی فعال بوده. بله همین طور است. محسن از همان نوجوانی در کارهای فرهنگی فعال بود، همیشه در اردوهای جهادی شرکت میکرد. یکی از اعضای فعال موسسه شهیدحاج احمد کاظمی بود و کلا فعالیتهای جهادیاش را از همینجا شروع کرد و حالا که نگاه میکنم میبینم حتی مسیر زندگیاش را هم ازهمین موسسه پیدا کرد و ادامه داد. محسن همیشه در پایگاه بسیج فعال بود، این اواخر در فضای مجازی از نظر فرهنگی بسیار فعال بود، میگفت مقام معظم رهبری وقتی که فرمودهاند : «جواب کار فرهنگی باطل ، کار فرهنگی حق است.» تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کردهاند و ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا دغدغه اش کار فرهنگی بود. محسن خیلی خیلی زیاد کتاب میخواند، هروقت هم جایی به مشکل میخورد و گیر میکرد، میگفت حتما کتاب کم خواندم که اینجوری شده. چطور شد که مدافع حرم شد؟قضیهاش طولانی است...محسن همیشه فعالیتهای جهادی و فرهنگی داشت اما موقعی که به خواستگاری من آمد هنوز عضو سپاه نبود، یعنی بحث مبارزه و... هنوز در زندگیاش مطرح نشده بود، با این حال علاقه زیادی به شهادت داشت. یادم است سر سفره عقد که نشسته بودیم، به من گفت :« الان فقط من و تو ، توی این آینه مشخص هستیم، از تو میخواهم که کمک کنی من به سعادت و شهادت برسم.» من هم همانجا قول دادم که در این مسیر کمکش کنم. در این چند سال هم همیشه همه تلاشم این بود که این خواستهای را که سر سفره عقد از من داشت، انجام بدهم. حتی خودم از او خواستم که اگر امکان دارد، عضو سپاه بشود. گفتم خیلی دوست دارم همسرم سپاهی باشد. محسن چون خودش هم علاقه داشت، از این پیشنهاد استقبال کرد فقط گفت: «زهرا اگر من این مسئولیت را قبول کنم، هرجایی که اسمی از اسلام بیاید، میروم و از اسلام دفاع میکنم،چه مرزهای کشورخودمان باشد، چه یک کشور دیگر... تو با این قضیه مشکلی نداری؟» گفتم نه...مشکلی ندارم. واقعا نداشتید؟نه، واقعا نداشتم. چون این راهی بود که محسن انتخاب کرده بود، راهی بود که او را به آرزویش میرساند. بعد هم محسن با توجه به سوابق فعالیتهای جهادیاش و خصوصیاتی که داشت توانست به عضویت سپاه دربیاید و ازهمان موقع که محسن عضو سپاه شد، بحث مدافعان حرم پیش آمد و تنها آرزوی همسرم این بود که اعزام به سوریه قسمت او هم بشود. چرا این آرزو را داشت؟میگفت اگر ما 1400سال پیش نبودیم که یار و یاور اهل بیت باشیم، حالا این فرصتی است که به ما داده شده و نباید این فرصت را از دست بدهیم. حتی دفعه اولی که میخواست اعزام شود، من باردار بودم، محسن آمد با خوشحالی گفت که بالاخره با کلی خواهش، اسم من درآمده و با اعزامم موافقت شده،میخواهم بروم سوریه اما تو به کسی نگو که بارداری که مخالفت نکنند. من هم همینکار را کردم و محسن چند روز قبل ازمحرم 94 اعزام شد و بعد از اربعین 94 به خانه برگشت. میدانستید، در کدام منطقه مشغول عملیات است؟در ماموریت اولش بیشتر در حلب و لاذقیه عملیات داشتند. بعد از اینکه از سوریه برگشت، چه حال و هوایی داشت؟هم خوشحال بود هم یک حسرت عجیب داشت. دلیل خوشحالیاش این بود که میگفت فرصتی برایش فراهم شده که به وظیفهاش که دفاع از اسلام بوده عمل کند ، همینطور چون سردار سلیمانی را ملاقات کرده بود خیلی خوشحال بود، چون از قبل آرزو داشت که یک روزی ایشان را از نزدیک ببیند. نسبت به سردارسلیمانی یک ارادت خاصی داشت و همیشهمیگفت الگویش در زندگی سردار سلیمانی است. این دفعه دوم هم که رفت میگفت زهرا دعا کن من دوباره سردار را ببینم، میخواهم از او بخواهم کاری بکند که من همانجا در سوریه بمانم و تا تمام نشدن جنگ برنگردم ایران. حسرتش برای چه بود؟میگفت من در هر عملیاتی که داشتم، هر آن شهادت را میدیدم که به طرفم میآید اما نصیبم نمیشود. میگفت تیر به سمتم شلیک میشد اما از کنار سرم رد میشد، ترکش میآمد اما ترکشها سرد بودند عمل نمیکردند، خمپاره بغلم زمین میخورد اما منفجر نمیشد... حتی یک بار وقتی داخل تانک بودم ، تانک را زدند، همه گفتند که حتما شهید شدم اما من حتی یک خراش هم برنداشتم. بعد میگفت زهرا، لابد من یک جای کارم می لنگد ، یک جای کارم اشکال دارد که شهید نمیشوم. گله میکرد که چرا من شهادت را میبینم اما شهادت به سمتم نمیآید... آن موقع من هنوز باردار بودم ،میگفتم غصه نخور، صبر کن، حتما باید شرایطش مهیا باشد. محسن هم میگفت: من یک سقف بالای سر تو و این بچه درست کنم،انشالله دیگر همه چیز حل می شود و میدانم که کارم حل است و همین طور هم شد روزی که سقف خانه ما را زدند و کار سقف تمام شد، من خبر اسارت محسن را شنیدم. این دفعه دوم کی اعزام شد به سوریه؟27 تیرماه اعزام شد. این بار خداحافظی برایش سختتر نبود؟ بالاخره علی به دنیا آمده بود و بعنوان یک پدر و یک همسر وابستگی محسن به خانوادهاش قطعا بیشتر شده بود. خود شما چطور؟ این دفعه دوم ، حتی ته دلتان هم مخالف رفتنش نبودید؟نه نبودم...چون آرزوی قلبیاش را میدانستم. بهخاطر همین هیچوقت کاری نمیکردم که ناراحت باشد،دوست داشتم از جانب من و علی خیالش راحت باشد و با خیال راحت برود. حتی یک بار همین اواخر که سوریه بود و زنگ زد گفتم محسن جان من اینجا کلاس معرفت نفس میروم ، به من گفتهاند که اگر از هر شهیدی بعد از شهادت بپرسند که شما برای چه آمدی و شهید شدی و او بگوید که آمدم از حرم دفاع کنم، این قبول نیست. گفتم محسن تو را به خدا نیتت را فقط برای خدا بکن. فقط و فقط برای خدا بجنگ. بگو خدایا من آمدهام از حرمین دفاع کنم برای رضایت تو... محسن این را که شنید گفت: زهرا ، چقدر دلم را آرامتر کردی...حالا با خیال راحت اینجا هستم. از اسارت محسن چطور باخبر شدید؟سه شنبه بود که عکس محسن را در تلگرام دیدم. همان عکس معروفی را که محسن را اسیر داعشیها نشان میدهد؟بله همان عکس را دیدم. من تلگرام محسن را روی گوشی خودم نصب کرده بودم، یک دفعه دیدم دریکی از گروههایی که با دوستانش داشت، عکسی را فرستادند و گفتند برای آزادی این اسیر دعا کنید. من عکس را باز کردم و دیدم این اسیر محسن من است. چه حالی داشتید؟انتظار اسارتش را نداشتم بهخاطر همین شوکه شدم اما چون محسن از من خواسته بود کمک کنم در مسیر شهادت باشد، آرزو کردم که به همان هدفش برسد . من میدانستم که اگر محسن الان هم شهید نشود،اول و آخر شهید میشود،چون مسیرش شهادت بود و با تمام وجودش شهادت را میخواست. همسر شما در این عکسی که منتشر شده، آرامش عجیبی دارد، آنقدر که این آرامشش نظر همه را جلب کرده و در این چند روز خیلی ها از اسیری میگویند که بدون ذرهای ترس مقابل داعشیها ایستاده. خودتان محسن را در این عکس چطور دیدید؟همان طور که بود دیدم. شما این عکس را نگاه کنید، انگار نه انگار که شوهر من تیر خورده و اسیر دست داعشی هاست، عکس طوری است که انگار محسن، آن نیروی داعشی را اسیر گرفته . به چشمهای شوهر من نگاه کنید، اصلا ترس در این چشمها نیست، همهاش شجاعت است، دلیری است، محسن توی این عکس مثل کوه است، با صلابت است. بگذارید یک خاطرهدیگر برایتان تعریف کنم،من امسال به مناسبت روز مرد، یک انگشتر دُر نجف برای محسن هدیه خریدم ، روی این انگشتر «یازهرا» حکاکی شده بود. وقتی محسن میخواست برای بار دوم اعزام شود، همه انگشترهایش را درآورد، الا این یکی. گفت من این یکی را با خودم میبرم، من از اینها بهخاطر حضرت زهرا(س) کینه دارم،من تا لحظه آخر باید نشان بدهم که شیعه امیرالمومنین (ع) هستم. بعد من در این تصاویری که بعد از شهادت محسن از پیکر بیسرش منتشر شده،دقت کردم دیدم این انگشتر دستش نبود. مطمئتنم که داعشیها انگشتر او را از دستش درآوردهاند چون اسم حضرت زهرا(س) رویش حک شده بود. خبر شهادت محسن را کی شنیدید؟ساعت سه بامداد چهارشنبه... من اصلا خواب به چشمم نمیآمد، بعد از اینکه عکس اسارتش را دیده بودم مدام فکر میکردم که الان محسن در چه حالی است، یک دفعه دیدم در گروه های تلگرامی زدند که شهید بیسر،شهادتت مبارک... دیدم این شهید بیسر، محسن من است. همان موقع فهمیدم که محسن به آرزویش رسید. من افتخار کردم که محسن شهید شده ،گفتم خدایا شکرت که محسن به آرزویش رسید. همان موقع فکرکردم که چقدر شوهرمن پیش اهل بیت عزیز بود که از هرکدام یک نشانهگرفت و شهید شد. دیدم دشمن برای امام علی(ع) خنجر کشید، برای همسر من هم خنجر کشید، سر شوهرمن را مثل امام حسین(ع) ازتن جدا کردند، محسن مثل علی اکبر جوان بود، مثل حضرت زینب(س) اسارت کشید... دیدم ارادت شوهر من به اهل بیت آنقدر زیاد بود که از هرکدام یک نشانه گرفت و شهید شد. یعنی تصویر پیکر بی سرهمسرتان را هم بعد از شهادت دیدید؟بله من تصویر بدن بیسرش را دیدم، خیلیها به من گفتند که این عکس را نبین، گفتند تو همان عکسی را ببین که محسن استوار ایستاده و اسیر شده، این یکی را نگاه نکن. اما من گفتم نه اینطور نگویید، مگر حضرت زینب(س) در مجلس یزید نفرمودند که «ما رعیت الا جمیلا.» من هم هیچ چیز جز زیبایی در این مسیر، در این عکس نمیبینم. فکر می کنید وقتی علی بزرگ شد و این عکس را دید چه احساسی نسبت به این عکس داشته باشد؟اگر علی آن جوری که من دوست دارم، تربیت شود و بزرگ شود، قطعا به این عکس افتخار میکند و قطعا همین مسیر را انتخاب میکند و انشالله مثل پدرش شهادت نصیب او هم میشود. علی با همین دوتا عکس یعنی اسارت و شهادت پدرش میفهد که او چقدر شجاع بوده، چقدرمرد بوده،با غیرت بوده، با ایمان بوده. بی تابی علی فرزند شهید مدافع حرم محسن حججی حال وهوای شهر شما بعد از شهادت محسن چطور است؟ خبر را دیگر همه شنیدهاند؟نجفآباد الان عزادار محسن است. تا الان کسی نمانده که به خانه ما نیامده باشد، همه منتظرند که مراسمهای محسن شروع شود. الان به ما گفتهاند که تا دوشنبه صبر کنید،تا معلوم شود که آیا پیکرش برمیگردد یا نه،بعد برایش مراسم بگیرید. دوست دارید پیکر همسرتان بگردد؟جسم که فانی است، زیر خاک از بین میرود، من خودم محسن را بخشیدم به حضرت زینب(س) محسنِ من فدایی حضرت زینب(س) شد، میدانم که تا مزار محسن مثل حضرت زهرا(س) پنهان باشد،حتما میتواند ایشان را ملاقات کند. اما بهخاطر تسلی دل پدرو مادرش دوست دارم که پیکرش برگردد. در صحبتهایی که شده از نحوه اسارت ایشان خبر دار شدید؟بله گفتند که در منطقه التنف در مرز عراق و سوریه، محسن با همرزمانش عملیات داشتند، که داعشیها بعضیها را شهید و زخمی میکنند و از آن جمع فقط محسن اسیر میشود. دوستانش دیده بودند که محسن تیر خورده و اسیر شده. بعد هم شنیدم که محسن را تیرباران کردهاند بعد هم سر از بدنش جدا کردهاند. اما من از این شهادت ناراحت نیستم، من خوشحالم، الان هم اگر گریه میکنم بهخاطر اهل بیت گریه میکنم، به حال خودم گریه میکنم که از محسن جا ماندم . به هرکسی هم که به مجلس محسن میآید و گریه میکند میگویم خواهش میکنم اشکتان هدف دار باشد. برای حضرت زینب(س) اشک بریزید ،برای امام حسین(ع) اشک بریزید تا دل شهید من هم راضی بشود. «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»حضرت آیتالله خامنهای در جریان سفر اخیر به مشهد مقدس، با حضور در منزل شهید مدافع حرم جواد جهانی در پاسخ به یکی از حضار که گفته بود «هدف همه بچههای مجموعه فرهنگی ما شهادت است.»، فرمودند: «هدفتان شهادت نباشد. هدفتان انجام تکلیف فوری و فوتی باشد. گاهی اوقات هست که این جور تکلیفی به شهادت منتهی میشود، گاهی هم به شهادت منتهی نمیشود. البته آرزوی شهادت خوب است، اما هدف کار را شهادت قرار ندهید.»
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با خانواده شهید محمد برازنده در جریان سفر اخیر به مشهد مقدس، در پاسخ به مادر شهید که گفت «من هیچ وقت برای شهادت فرزندم گریه نمیکنم، بلکه برای فرزندان سیدالشهدا گریه میکنم»، گفتند: «گریه کردن برای شهید هیچ اشکالی ندارد، گریه هم بکنید تا دلتان آرام بگیرد، منتها ناشکری نکنید».
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» حضرت آیتالله خامنهای در جریان سفر اخیر به مشهد مقدس، با حضور در منزل خانواده شهیدان یوسف و حسین رحیمی فرمودند: «همه کشور و همه ملت در درجه اول مدیون شهدا، و بعد هم مدیون خانوادههای شهدا هستند. قدر پدران و مادران شهدا را باید دانست.».
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» حضرت آیتالله خامنهای طی سخنانی در منزل خانواده شهید مدافع حرم جواد جهانی در مسهد مقدس، به موضوع آزادسازی حلب اشاره کردند و گفتند: قضیه حلب اینقدر مهم بود که همه محاسبات امریکا، سعودی و غیره را در سوریه و در منطقه ۱۸۰ درجه بهم زد و از بین برد و باعث شد خون شهدا هدر نرود. ایشان افزودند: این اتفاق به قدری عظمت دارد که نمیشود با تعبیرات انسانی آنرا بیان کرد.
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با خانواده شهید مدافع حرم محمد اسدی خطاب به خانواده شهدای مدافع حرم گفتند: «این جوانهای شما واقعا دارند یک چهره درخشانی را از اسلام نشان میدهند.» «اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری صبح امروز (پنجشنبه) در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) برگزار شد و رهبر معظم انقلاب اسلامی با تنفیذ رأی ملت، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی طی حکمی، با تنفیذ رأی ملت ایران در انتخابات، جناب حجتالاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
«اللهم عجل لولیک الفرج» « لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است» رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم در سخنانی با تبریک ایام میلاد حضرت امام رضا(ع)، تقارن مراسم تنفیذ با ایام ولادت آن حضرت را مایه برکت خواندند و با اشاره به اهمیت بالای جلسه امروز، خاطرنشان کردند: یکی از موارد اهمیت این مراسم، آغاز دوره مدیریتی جدید در کشور است که امید میرود رئیسجمهور محترم و مسئولان همراه ایشان در دوره جدید، با ابتکار ها و توانمندیهایِ بیش از گذشته، مطالبات مردم را برآورده و آنان را خرسند کنند. حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی طی حکمی، با تنفیذ رأی ملت ایران در انتخابات، جناب حجتالاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
متن حکم تنفیذ که صبح امروز (پنجشنبه ۱۳۹۶/۵/۱۲) طی مراسمی در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) به رئیس جمهور منتخب مردم اعطا شد به شرح زیر است: بسم الله الرّحمن الرّحیم
خداوند متعال را سپاس میگویم که در آزمون سیاسی و اجتماعی بزرگ دیگری، ملّت عظیمالشأن ایران را سرافراز فرمود و حضور مبارک آنان را در یکی از اساسیترین اقدامات ملّی، گامی بلند در جهت حراست از عزّت و امنیّت کشور و ابّهت نظام مقدّس جمهوری اسلامی قرار داد. انتخابات پرشور و صفوف طولانی رأیدهندگان در سراسر کشور و نصاب درخشانِ شرکتکنندگان در انتخاب رئیس جمهور و آنگاه رأی بالای شخصیّت منتخب، همگی نشانههای روشن از موفّقیّت نظام اسلامیدر تحکیم و تثبیت جمهوریّت و خصلتِ مردمی این نظام انقلابی است، و این یکی از اساسیترین و مهمترین توانمندیهای بیشمار کشور اسلامی عزیز ما است که دستیابی به آرمانهای والای انقلاب را ممکن میسازد و آیندهی روشن کشور و ملّت را نوید میدهد.
اکنون با استمداد از هدایت و عنایت پروردگار و در سایهی توجّهات حضرت ولیّاللهاعظم (ارواحنا فداه) و با تبرّک و تفأّل به همزمانی با ایّام ولادت حضرت امام ابیالحسنالرّضا (علیهآلافالتّحیّةوالثّناء)، اینجانب به پیروی از گزینش ملّت ایران، رأی آنان را تنفیذ و دانشمند محترم جناب حجّتالاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم و با دعا برای موفّقیّت ایشان، مؤکّداً توصیه میکنم که این منصب خطیر را وسیلهای برای کسب رضای الهی و ذخیرهای برای هنگامهی لقاء پروردگار قرار دهند و همّت خود را متوجّه استقرار عدالت، و جانبداری از محرومان مستضعف، و اجرای احکاماسلام ناب، و تقویت وحدت و عزّت ملّی، و توجّه به توانمندیها و ظرفیّتهای عظیم کشور، و صراحت در بزرگداشت ارزشها ومبانی انقلاب اسلامی نمایند، و مطمئن باشند که ملّت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواریها و در مقابله با زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار تنها نخواهد گذاشت. لازم میدانم بار دیگر دربارهی اجرای برنامهی اقتصاد مقاومتی و توجّه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی تأکید کنم و یادآوری نمایم که رأی ملّت و تنفیذ آن، موکول به حفظ و رعایت تعهّد بهصراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است. در پایان یاد امام عزیز راحل را گرامی میدارم و به روح مطهّر ایشان و شهیدان این راه درود میفرستم. والسّلام علی عباد الله الصّالحین
سیّدعلی خامنهای «اللهم عجل لولیک الفرج»
« لبیک یاخامنه ای؛لبیک یا حسین است»
۱۲ مرداد ۱۳۹۶ حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و دستاندرکاران حج امسال، حج را یک ظرفیت بینظیر معنوی و اجتماعی و بهترین موقعیت برای ابراز عقیده و بیان موضع امت اسلامی دانستند و با تأکید بر اینکه ما حوادث فاجعهبار حج ۹۴ را هیچگاه فراموش نخواهیم کرد، گفتند: مطالبهی جدی و همیشگی جمهوری اسلامی، حفظ امنیت و عزت و رفاه و آسایش همهی حجاج بهویژه حجاج ایرانی است و امنیت حج نیز بر عهدهی آن کشوری است که حرمین شریفین در اختیار او قرار دارد. |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |